در اينجا پس از بيان تعاريف و رويكردها در توانبخشي به ارتباط آن در روش دوسا پرداخته خواهد شد.
توان بخشي (Rehabilitation) |
توانبخشي عبارت است از فرآيندي متشكل از اقدامات هدفمند ، در جهت قادر سازي شخص معلول ، به منظور دستيابي به سطح نهايي توانايي و عملكرد جسمي ، حسي ، ذهني ، رواني ، اجتماعي و حفظ اين تواناييها است بر اين اساس توانبخشي وسيله اي در جهت تغيير زندگي معلولين براي استقلال بيشتر است).
توان بخشي آموزشی – منظور از توانبخشي آموزشي ، برنامه ويژه اي است كه مي تواند نيازهاي خاص كودكان را برآورده سازد . براي چنين كاري ممكن است ابزارهاي خاص ، روشهاي آموزش و تجهيزات ويژه مورد نياز باشد .
توان بخشي اجتماعي و رواني – متخصصان توان بخشي با افراد معلول كار مي كنند نه براي آنها ، همين مساله فرايند يادگيري آموزشي و توان بخشي را از ساير اقدامات پزشكي متمايز مي كند زيرا در پاره اي از معلوليتها ، درمان و بهبودي هدف نيست بلكه دستيابي به استقلال و به فعل رساندن حداكثر توانائيهاي جسماني ، اجتماعي و رواني معلول ، هدف غايي محسوب مي شود
توان بخشي حرفه اي – توان بخشي حرفه اي ، فرآيندي از خدمات مستمر و هماهنگ توان بخشي است كه در ابعاد ارزشيابي و راهنمايي حرفه اي ، آموزش حرفه اي ، كاريابي و اشتغال ، در جهت قادر سازي فرد معلول براي دستيابي و ابقا در شغل مناسب ،ارائه مي شود .
توان بخشي پزشكي – توان بخشي پزشكي به فرآيندي از خدمات پزشكي و توان بخشي اطلاق مي شود كه هدف آن توسعه تواناييهاي عملكردي ، جسماني و رواني فرد معلول در جهت قادرسازي آنان براي دستيابي به يك زندگي مستقل و فعال است
رويكردهاي درمان در توان بخشي |
رويكردهاي درمان در توانبخشي
• رويكردهاي حسي-حرکتي بر اساس ديدگاه نوروفيزيولوژی
- • رويكردهاي باز آ موزي حركتي بر اساس ديدگاه بيو مکانيک
- • رويكرد ادغامي بر اساس تجربيات باليني
- • توانبخشي رواني بر اساس ديد گاه روانشناختي
آنچه كه در برنامه توانبخشی روانی دوسا مطرح مي شود در واقع تعريفي جديد از بدن مغز و حركت است كه خودبخود باعث مي شود چهارچوب تكنيكهاي درمانی مطرح شده در ديدگاه توانبخشی روانی معرفي گردد. در اين ديدگاه اعتقاد بر اين است که فرايندهاي فيزيولوژيكي و روانشناختي بدن انسان به حدي به يكديگر وابسته هستند كه يكي را بدون ديگري نمي توان در نظر گرفت . بدن و ذهن انسان را بعنوان ارگانيسم انساني نمي توان از هم جدا و تفكيك كرد