بررسي تاثير برنامه توانبخشي رواني

بررسي تاثير برنامه توانبخشي رواني بر اصلاح وضعيت جسماني وحركتي كودكان با فلج مغزي

دكتر اصغر دادخواه

استاد دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي

در اين تحقيق “بدن” بعنوان شان واقعي “وجود انسان” در نظر گرفته شده است و نميتواند از “ذهن” بعنوان يك ارگانيسم انساني تفكيك شود. بدن بر روي “خود” از طريق حركات بدني تاثير ميگذارد. فلج مغزي نتيجه آسيب يا رشد نابهنجار مغز بوده كه با عدم پيشرفت در شخصيت از اوايل كودكي همراه ميباشد. فعاليتهاي حركتي در معلولين با فلج مغزي منجر به الگوهاي غيرطبيعي وضعيت جسماني (posture)   و حركتي (Movement)  مبشــود كه اين امر در ارتباط با هماهنگي نابهنجار تن  وضعيت بدني postural tone)  ) ميباشد. هيچ تحقيقي در مورد اثرات تكنيكهاي توان بخشي رواني بر اجزاي فعاليتهاي حركتي (motor)  انجام نگرفته است. دوسا (Dohsa)  يك روش توان بخشي ژاپني است كه از طريق آموزشهاي حركتي انجام ميشود و در اين تحقيق مطالعات بر روي (10) ده نفر كودك معلول فلج مغزي، با استفاده از روش پيش آزمون – پس آزمون، طي شش هفته صورت گرفته است. از چهار متخصص دعوت بعمل آمد  تا ميزان بهبودي در وضعيت بدن و حركات اندامهاي آزمودنيها از طريق نمره گذاري قضاوت كنند.  يافته ها حاكي از اينست كه اين تكنيك آموزشي اثر بارزي بر حركت بدني در مقايسه با وضعيت بدن داشته است. از آنجاييكه امكان دارد اين تاثير فقط براين گروه از آزمودنيها مشخص شده باشد، مطالعات بيشتري در اين راستا پيشنهاد ميشود.

فرآيندهاي فيزيولوژيكي و روانشناختي بدن انسان به حدي به يكديگر وابسته هستند كه يكي را بدون ديگري نميتوان در نظر گرفت. بدن و ذهن انسان را بعنوان ارگانيسم انساني نميتوان از هم جدا و تفكيك كرد، اين دو يك عنصر با دو بعد هستند و اين موضوعي است كه ارگانيسم انسان را بي نهايت از نظر ساختار و عملكرد پيچيده ميكند. افراد نه تنها در ظواهر و ظرفيتهاي جسماني بلكه در هوش، علايق، تفريحات، رغبتها، تضادها و تواناييهاي رواني و جسماني از يكديگر متفاوت ميباشند كه نشان ميدهد آناتومي ارگانيسم انسان هم در ساختار و هم در معني فوق العاده پيچيده است.

دوسا _ هو(Dohsa-hou)  يك روش توانبخشي رواني ژاپني است كه ابتدا جهت بهبود مشكلات حركتي كودكان دچار فلج مغز(CP)  توسط پروفسور ناروسه (Naruse) در سال 19670 مورد مطالعه قرار گرفت. ديدگاه او براين اساس قرار داشت كه اگرچه ناتواني هاي مربوط به فلج مغزي در اثر اختلالات فيزيولوژيكي بوده ولي فعاليتهاي روانشناختي نيز برآن اثر دارد.

در زبان ژاپني “دوسا” (Dohsa)  بمعناي يك فرايند كلي و هاليستيك است كه شامل فعاليتهاي رواني / داخلي حركات بدني ميشود، و “هو”(Hou)  به معني روش و متد است. وقتي كه ما اراده ميكنيم قسمتي از بدنمان را حركت دهيم، تلاش ميكنيم كه حركت را طبق اراده خود درك كنيم. چنانچه اين تلاش متناسب با حركت باشد، حركت اراده شده ميتواند به فعل درآيد. روش دوسا براساس اين نظريه بنا نهاده شد. فرآيند روش دوسا (Dohsa) را ميتوان  به دو بخش تقسيم نمود. بخش روان شناختي ( شامل اراده و تلاش) و ديگري بخش فيزيولوژيكي (شامل وضعيت بدني و حركتي). اين فرآيند به عنوان فرآيند اراده، تلاش، حركت بدني طرح ريزي شده است. در جريان تلاش هدفمند، مربي قادر است ذهن مددجو را فعال نموده و فعاليت خود (Self) او را از طريق تجربه هدفمند دوسا تسهيل نمايد. در اين روش، مربي الگوي مناسبي از حركات بدني را به مددجود ارائه داده و مددجو با تلاش هدفدار خود سعي برانجام آن حركت ميكند. اصول اساسي در تمرين دوسا عبارتند از : 1- آرامسازي بدن و ذهن  2-حركت بازوها، دستها و پاها   3-تمرين تاته (Tate) . تاته به معني قرارگرفتن بدن در راستاي يك خط مستقيم و عمود است و در تمرينات دوسا بعمناي قراردادن قسمتهاي مختلف بدن به شكل مستقيم و عمود بر زمين است.

هدف تمرين، حمايت كردن كودك جهت تقويت بدنش براي قراردادن در وضعيت عمود بر زمين و كمك كردن به او براي نشستن، ايستادن دو زانوها و ايستادن صاف ميباشد. اين تجارب باليني، راه جديدي در مطالعه نوعي رواندرماني غيركلامي را بازكرد. ابزار كلامي فقط براي تكميل پروسه بكارميرود. در يك جلسه درمان، دامنه تمرينات از وضعيت خوابيده تا قدم زدن تغيير ميكند. به كودكي كه قادر نيست بايستد و راه برود، ابتدا تمرينات نشسته، سپس تمرينات روي دو زانو و بدنبال آن تمرينات ايستاده و راه رفتن داده ميشود. روش دوسا، از روشهاي فيزيوتراپي و ساير روشهاي روان درماني متفاوت ميباشد. در روان درمانيهاي سنتي، انگيزه يا تلاش در نظر گرفته شده،  اما هيچگونه برنامه منظمي جهت درمان مشكلات حركتي مورد بررسي قرار نگرفته است. در اين تحقيق متناسب بودن تكنيكهاي مربوط به وضعيت جسماني و حركتي درمان كودكان معلول مورد بررسي قرار گرفته است.

روش (Method)

آزمودني ها

ده نفر كودك با ناتواني نورولوژيكي (ميانگين سن4/7 سال) با تشخيص فلج مغزي مورد مطالعه قرار گرفتند. مهمترين مشكلات جسمي آنان تعادل در ايستادن، راه رفتن ناقص و هماهنگي ضعيف دستها و پاها هنگام راه رفتن و دويدن بود. اما آنها قادر به نشستن و ايستادن به شيوه خودشان بودند.

گردآوري داده ها

تمرينات دوسا درمدت 6 هفته ، هر مددجو هشت جلسه يك ساعتي ، ادامه داشت تمرينات برمسائل زير تاكيد داشت : (1) مددجو بدنش را توسط خودش حركت داده و آرام كند (2) آگاهي مددجو در به حركت در آوردن و آرام كردن بدن افزايش يابد (3) به مددجو كمك شود تا الگوهاي ناموزن و ناهماهنگ بدني شان را تصحيح كند.

كليه جلسات تمرين فيلمبرداري شد. فيلم ويديوئي اولين و آخرين جلسه تمرين مددجويان به چهار نفر متخصص جهت ارزيابي ارائه گرديد. از متخصصين خواسته شد كه ارزيابي خود را براساس مقياس پنج درجه اي (نمره يك به منزله خيلي ضعيف و نمره 5 به منزله خيلي خوب) كه براساس راحتي و توازن حركت و آراستگي وضعيت بدني (posture) نمره گذاري كنند

. چهار حالت فعاليتهاي موتوريك (motor action)بصورتهاي نشستن چهار زانو ، ايستادن روي دو زانو، ايستان روي پاها، و راه رفتن درنمره گذاري موردتوجه قرار گرفت. درهركدام از حالا ت فوق ، وضعيت بدن (posture)    و حركت  (movement)  نمره گذاري گرديد. براي مثال وضعيت جسمي و حركتي هر مددجو ابتدا در حالت نشسته چهار زانو، سپس دو زانو ، ايستاده و درحال راه رفتن مورد بررسي قرار گرفت. عناصر فعاليتهاي بدني كه در اين تحقيق مورد توجه ، ارزيابي و نمره گذاري قرار گرفتند، در جدول شماره (1) مشخص گرديده است.

جدول شماره (1) – عوامل مورد توجه در ارزيابي و نمره گذاري وضعيت بدن و حركت

 

نشسته چهار زانو

ايستاده دو زانو

ايستاده روي پاها

راه رفتن

 

وضعيت بدن posture

–          هماهنگي گردن و شانه ها

–          -صاف و عمود بودن پشت از شانه تا لگن

–          وضعيت كلي

-وضعيت و فرم لگن

-وضعيت گودي كمر

-وضعيت كلي بدن

 

-جهت خميدگي زانو

-فرم و وضعيت مچ پا

-وضعيت كلي بدن

-خميدگي بالا تنه

-وضعيت و فرم لگن

-وضعيت كلي بدن

 

حركت movement

-حركت بدن در جهات مختلف

– حركت بالا تنه به جهات مختلف

–          وزن انداختن زوي يك پا

–          حركت بدن به جهات مختلف

–          ميزان مقاوم ايستادن

–          حركت بدن به جهات مختلف

–          تعادل بدن روي يك پا

–           حركت بدن به جهات مختلف

نتيجه (Results)

به منظور اندازه گيري ميزان اعتبار و توافق ارزيابي هاي متخصصين، كه هر چهار نفر بر اساس فيلم واحدي فعاليتهاي بدني را ارزيابي كرده بودند، با استفاده از روش كوهن كاپا (Cohen Kappa) ميزان اعتبار ارزيابيها بررسي گرديد. همچنين جهت مشخص كردن اختلاف و تغيير در ارزيابي هاي قبل و بعد از تمرينات و برزسي اثر دوسا بر وضعيت بدني و حركتي، از تست ويلكاكسون  (Wicoxon Signed-Rank Test)  استفاده گرديد. بهبود نمرات ارزيابي در وضعيت بدني و حركت بعد از تمرينات دوسا در وضعيت هاي مختلف بدن در شكل 1 و 2 نشان داده شده است.

شكل (1). وضعيت بدن(posture) قبل(-)                         شكل (2). وضعيت حركت بدن(movement)

و بعد(–) از تمرين دوسا                                         قبل(-) و بعد(–) از تمرين دوسا

بحث (Discussion)

يافته هاي بدست آمده از اين مطالعه پيشنهاد ميكند: كه الف) وضعيت جسماني و حركتي در آزمودني هايي كه مبتلا به فلج مغزي هستند پس از درمان دوسا بهبود پيدا كرده است  ب) بهبودي در هر دو جز  مربوط به بدن (وضعيت جسماني posture  و حركتي Movement  ) مشخص بود.

براساس تغير نتايج داده ها در مشاهده محقق ( درمان دوسا توسط محقق انجام گرفت)، بهبودي عمدتا” در دامنه حركت ، راحتي و نرمي حركت و تصحيح وضعيت بدني آزمودنيها ديده شد. يافته هاي بدست آمده در اين تحقيق نشان ميدهد كه درمان دوسا ميتواند به عنوان يك روش موثر در اصلاح  و بهبودي فعاليتهاي حركتي كودكان با فلج مغزي بكار رود كه مويد نتايج تحقيقات قبلي ميباشد.

بطور كلي از يافته هاي تحقيق چنين برمي آيد كه اين امكان وجود دارد كه آزمودني ها در به حركت در آوردن بدن خود از طريقي كه قبلا” تجربه نكرده بودند ،  موجب بهبود آنان در جريان درمان از طريق اين برنامه توانبخشي شده است. تحقيقات بيشتري مورد نياز است تا اين يافته ها را در ديگر آزمودنيها مورد ارزيابي قرار دهد.

 

منابع

  1. Naruse G: Psychological rehabilitation of cerebral palsy – 1: On relaxation behavior. Japanese Journal of Educational social Psychology, 1967, 8: 47-77.
  2. Naruse G: Psychological rehabilitation. Tokyo: Seishin Shobo (In Japanese), 1985.
  3. Naruse G: Theoretical approach to Dohsa-training. Tokyo: Seishin Shobo (In Japanese), 1985.
  4. Naruse G: Recent development of Dohsa-hou in Japan. The Journal of Rehabilitation Psychology, 1992; 19:7-11.
  5. Ono M: Analysis of change on a hyperactive child through the motor action exercise. Paper presented at the Association of Japanese Clinical Psychology. Tokyo: Seishin Shobo (In Japanese), 1983.
  6. Konno Y: Motor control method by lifting up arm for action change on a hyperactive child. Bulletin of clinical and consulting Psychology. 1978; 24:187-195.
  7. Konno Y: Modification of self-image through autogenic training and Dohsa training. Proceedings of the 20th congress of the Japanese Association of Behavior. July 26-30, Tokyo, 1993a.
  8. Konno Y: the relation between the exercise of muscular tension, tension-relaxation and perception of other person. Proceedings of the 57th Annual Convention of Japanese Psychological Association, 1993b; 235.
  9. Hatakeyama K., Etoh H.: Konno Y: The change of external perception through the exercise of body relaxation. Proceedings of the 20th Congress of Japanese Association of Behavior therapy. 1994;138-139.
  10. Kamohara K: For application of Psychological Rehabilitation on Schizophrenics. The Journal of Rehabilitation Psychology, 1980;8:22-27.
  11. Tsuru M: Improvement of motor action and changes of social action on schizophrenic patients. In G. Naruse (Ed.), Evolution of psychological rehabilitation: Fukuoka: The Institute of Psychological Rehabilitation, 1982.
  12. Tsuru M: Theoretical consideration of Dohsa-therapy. The Journal of Rehabilitation Psychology, 1992;19:156-163.

درباره دکتر اصغر دادخواه

http://99160.cv.research.ac.ir/
این نوشته در دوسا و تاثيرات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.